Desiderium lyrically charts the hapless loves of a three brother: Majid, they young handicapped brother with a deformed head falls in love with Aghdas, a prostitute hired by his eldest brother Habib to entertain him, not knowing the truth about her profession. Karim, the middle brother is so infatuated with a quail that he almost completely ignores his wife and her emotions. Habib himself is in love with Foroogh, a tailor lady who lives with them, while his sense of responsibility about Majid keeps him from requiting her affections.

حبیب آقا ظروفچی، کاسب خوش نامی است که در پیرانه سر ازدواج نکرده و زندگی‌اش را وقف مادر و برادر ناتنی‌اش مجید دوکله کرده است. برادر دیگرش کریم، که پرنده باز است با همسرش زینت سادات و فروغ‌الزمان که سال‌هاست به پای حبیب آقا نشسته با آن‌ها زندگی می‌کنند. مجید که به دلیل جمجمه بزرگش عقل سالمی ندارد و در مغازه حبیب آقا کار می‌کند و ظروف کرایه را به مجلس عزا و شادمانی می‌برد دل باخته دختری است که عکس‌اش را در ویترین یک عکاس خانه دیده‌است. به تدریج حال روحی مجید وخیم می‌شود و حبیب آقا به امید شفا یافتن او را به امام زاده داوود می‌برد. چندی بعد مجید از نو به یک بلیط فروش سینما دل می‌بندد و از خانه گریزان می‌شود. حبیب آقا او را می‌یابد و تصمیم می‌گیرد زنی را به عقدش در بیاورد تا شاید در بهبود وضع روحی مجید موثر واقع شود...